حضوره شیرین آقا مهدی به همراه داداشش در مراسم 22 بهمن
به نام خ دا چند روزی مونده بود به ٢٢ بهمن و مرتب از تلوزیون و رسانه های دیگه حماسه های بوجود اومده در این ایام یاد اوری میشد و من خیلی دلم می خواست بتونیم هممون خونوادگی توی این مراسم شرکت کنیم، از طرف دیگه نگران داداشت علی اکبر بودم که نکنه سرما بخوره، آخه هوا تو اون روزا خیلی سرد شده بود و خیلی مناسب برای بیرون بردن نینیا نبود. از طرف دیگه بابایی هم میگفت که من و علی اکبر نیاییم و فقط تو وبابایی برید راه پیمایی . خلاصه در اخر تصمیم گرفته شد که همگی با هم بریم و انشالله اتفاق خاصی نمیفته و همین طورم شد.پسر گلم این اولین باری بود که شما در راه پیمایی شرکت میکردی و هیچ سابقه ذهنی قبلی از این مراسما نداشتی. بالاخره روز موعود فرا رسید صبح...
نویسنده :
مامان مینا
10:56